ماهورا و رویارویی عشق و زندگی
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۹۳۱۲۵
«حمید زرگرنژاد» با دومین فیلماش «ماهورا» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، او درباره اثرش میگوید: فیلمنامه «ماهورا» طی 4 سال براساس تحقیق و پژوهشهای بسیار به نگارش درآمد. داستان فیلم در روستایی مرزی میگذرد. در این روستا، زیباترین دختر به عنوان عروس هور انتخاب میشود تا یک روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شده و قهرش نگیرد، امین معروف به سمور؛ قاچاقچی ایرانی عروس هوربه نام ماهور را میدزد و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفت: سعی کردم در فیلم از لوکیشنهای بکر استفاده کنم تا برای مخاطب جذابیت داشته باشد. حتی برای، ساخت شهرک و روستایی که برای لوکشین فیلمبرداری احتیاج داشتیم که ساخت آن نزدیک به 4 ماه زمان برد، حدود 3 ماه در سرمای سرد خوزستان فیلمبرداری داشتیم که تمام وقت باید در هور، آب و زیر آب برای فیلمبرداری سپری میکردیم. شرایط از این لحاظ سخت بود که بازیگران، عوامل پشت صحنه و فیلمبرداری امکان استقرار در جای ثابت را نداشتند.
او ادامه میدهد: برای اینکه فیلم را در فضای بکر فیلمبرداری کنیم، از امکانات شهری و کافی به دور بودیم. حالا تصور کنید که در این اوضاع صحنههای جنگی هم داشتیم و بازیگران باید به هدایت کردن بَلَم مسلط میشدند. قایقهای محلی هور بسیار باریک است و تعادل را به صورت ایستاده حفظ کردن در آن بسیار دشوار و سخت؛ اما بازیگران در این قایقهای کوچک و باریک همراه با قایقرانی صحنههای جنگی، فرار، شلیک کردن و... را بازی کردند. البته در فیلم «ماهورا»، جنگ در حاشیه رخ میدهد و اصل قصه، درباره عشق و زندگی است.
زرگرنژاد با اشاره به اینکه فیلم «ماهورا» به صورت مستند تحقیقات و پژوهشهای زیادی داشته است، میگوید: سنتها، باورها و آیینهایی ایرانی را در فیلم روایت کردم که البته به قوم خاصی اشاره نکردم و به طور کلی موضوع فیلم، نماینده هویت ایرانیان است و به باورهای آنان پیوند خورده است. داستان فیلم من رودررو شدن زندگی با جنگ است، یعنی زمانی که جنگ به عنوان مهمان ناخوانده وارد میشود و به زندگی مردم تجاوز میکند؛ آنگاه که مردم با آیینها و باورشان با مسئلهای مثل جنگ مواجه میشوند و چقدر خوب است که با عشق و زندگی، بر جنگ غلبه میکنند.
این فیلمساز با بیان اینکه فیلم «ماهورا» قابل قیاس با اثر قبلیاش «پایان خدمت» نیست، معتقد است که فیلم «ماهورا» به لحاظ پیچیدگی، تعدد صحنه و حضور بازیگران به شدت با «پایان خدمت» تفاوت دارد به نوعی حمید زرگرنژاد در این فیلم محک زده شده است. داستان ماهورا کاملا واقعیت دارد که تا امروز نه شنیده و نه دیده شده و به عقیده من اگر جشنواره رسالت همیشگیاش را در معرفی فیلمها داشته باشد، حتما فیلم «ماهورا» مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد.
زرگرنژاد میگوید: در فیلم شادی، زندگی، عروسی، عزا و غم را میبینیم، که با توجه به این موضوعات، احساس میکنم مخاطب به فیلم جذب شود. با توجه به شرایط سنی که دارم در عملیات جنگی حضور نداشتم اما زندگی کردن در دوران جنگ را تجربه کردم و میدانم که این نوع مشخصهها در فیلمی که تنوع موضوعی دارد، برای مخاطب جذابیت خواهد داشت. همچنین گریمهایی که آقای خلج برای بازیگران انجام داده، بسیار قابل تقدیر است که شاید در نگاه اول چهره بازیگران شناخته نشود.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۹۳۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق
به ویژه اینکه تعدادی از آنها شهرتی جهانی داشته و میتوانند پای آثار نمایشی تولید شده در این چارچوب را به بازار جهانی باز کنند. موضوعی که چندان مورد توجه سینمای ایران قرار نگرفته و اندک آثار تولید شده در این باب نیز متعلق به تلویزیون بودهاند. فیلم سینمایی «مست عشق» ساخته حسن فتحی که به نوعی محصول مشترک ایران و ترکیه به حساب میآید، نخستین تجربه جدی سینمای ایران در این رابطه است که به تازگی روی پرده سینماهای کشور رفته و در هفته نخست رکورد فروش ریالی و تعداد تماشاگر را شکسته است.
فتحی که تجربه تولید آثار تاریخی در قاب کوچک را داشته، در «مست عشق» سراغ یکی از مهمترین شعرا و عرفای تاریخ ایران یعنی جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولانا رفته و بخشی از دوران زندگی وی را به تصویر کشیده که از کشش دراماتیک مناسبی برخوردار است. فرهاد توحیدی که یکی از قدیمیترین فیلمنامهنویسان پس از انقلاب به حساب میآید در «مست عشق»، مولانا و شمس تبریزی را به عنوان ستونهای فیلمنامه قرار داده و قصه را با محوریت این دو پیش میبرد. قصهای شخصیت محور که با چرخشی ظریف به سمت ماجرامحوری رفته و چند داستانک جذاب را به آن گره میزند.
توحیدی در پرده نخست، قصه را با یک حادثه آغاز کرده و سوالی را پیرامون ناپدید شدن شمس تبریزی مطرح میکند. سپس با یک فلاشبک به گذشتهای نه چندان دور رفته و برخورد مولانا و شمس را کلید میزند که سرانجام به یک نقطه عطف میرسد. جایی که مولانا مجذوب شخصیت پیچیده و خاص شمس شده و نگاهاش به جهان تغییر میکند. در نیمه میانی، توحیدی روی حسادت به عنوان یکی از تمهای فیلمنامه مانور داده و موانعی را بر سر راه مرید و مراد قرار میدهد تا از بار تنش حاکم بر آن کاسته نشود. در این بین رفت و برگشتهای زمانی هم رخ میدهد که از ساختار قصه بیرون نزده و تماشاگر را سردرگم نمیکند. در واقع این ساختار غیرخطی برای آن است که تکههای پازل قصه کنار یکدیگر قرار گرفته و یکپارچگی آن از دست نرود.
داستانهای فرعی نقشی کلیدی در پیکره فیلمنامههای امروزی دارند و ((مست عشق)) از این بابت نمونهای درخشان به حساب میآید. اولی قصه عشق نافرجام پسر مولانا (علاءالدین) به کیمیا خاتون است که به خوبی در بافت قصه جا افتاده و مثلثی عاشقانه را شکل میدهد و تماشاگر را به حدس و گمانهایی پیرامون نقطه عطف دوم فیلمنامه وادار میکند. دیگری داستانک مربوط به اسکندر بیک فرمانده خشن اهل قونیه است که علاقهای نافرجام به دختری مسیحی به نام مریم داشته و توحیدی این داستانک را به بهترین شکل به قصه اصلی پیوند زده است. نکته مهمی که در فیلمنامه ((مست عشق)) به چشم میخورد، وفاداری به اندازه نویسنده به تاریخ است که وجوه نمایشی خوبی نیز به آن بخشیده شده است. همانطور که از عشق به عنوان تم اصلی و جانمایه اثر بهره گرفته و آن را به شخصیتهای اصلی گره زده است.
حسن فتحی در آخرین ساخته سینماییاش دست به ریسک بزرگی زده و به سراغ شخصیتی رفته که میلیون ها طرفدار در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر دارد. او با توجه به فیلمنامه خوبی که در اختیار داشته تلاش کرده تا اثر شستهرفتهای را خلق کند. تلاشی که از همان سکانس نخست (کابوس جنگ اسکندربیک) خود را به رخ کشیده و تا آخر ادامه پیدا میکند. به ویژه در دکوپاژ فیلمنامه که ظرافت و وسواس خاصی در آن به چشم میخورد. برای مثال میتوان به سکانس گفتگوی طولانی شمس و مولانا اشاره کرد. البته نمیتوان از مست عشق گفت و به فیلمبرداری درخشان زندهیاد مرتضی پورصمدی و تدوین استاندارد میثم مولایی اشاره نکرد.
یکی از چالشهای مهم فیلم انتخاب بازیگران آن بوده که ترکیبی از بازیگران ایرانی و ترک به حساب میآید و ایجاد هارمونی میان آنها کار سختی به نظر میرسد. اتفاقی که تا حدود زیادی رخ داده و بازیگران نقش مهمی در کیفیت برجسته فیلم دارند. پارسا پیروزفر و شهاب حسینی انتخابهای هوشمندانهای برای ایفای نقشهای مولانا و شمس تبریزی بودهاند که البته کفه ترازو به سمت حسینی اندک چربشی دارد. همچنین بازیگران ترک زبان که در سینما و تلویزیون ترکیه شهرت زیادی دارند، در ایفای نقشها موفق بوده اند.
مست عشق از آن دسته فیلمهایی است که تولید و پست پروداکشن سختی داشته که از این بابت میتوان به گروه تولید آن دستمریزاد گفته و دستاوردهای آن برای سینمای ایران را به فال نیک گرفت.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903013