نگاهی به فیلم سینمایی«هِناس»/ بهایِ سنگینِ یک عشق
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۸۲۲۱۱
خبرگزاری فارس، گروه سینما: «هناس»به کارگردانی حسین دارابی و تهیه کنندگی محمدرضا شفاه از تولیدات حوزه هنری است که بعد از فیلم تحسین برانگیز و جسورانه«مصلحت» دومین همکاری مشترک این تهیه کننده و کارگردان به حساب میآید.
انتخاب نام زیبا و بدیع برای فیلم از ویژگیهای اولیه است که مخاطب را برای تماشای آن مشتاق میکند و فیلمساز با هوشمندی به این مهم توجه کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«هناس»بعد از سریال«صبح آخرین روز»دومین تلاش برای نمایش زندگی شخصی یک شهید هستهای است و همین امر نوید بخش توجه فیلمسازان به پتانسیلهای زندگی قهرمانان ملی است. «هناس» اما بیش از آنکه زندگی داریوش رضایینژاد باشد، داستان زندگی شهره پیرانی-همسر-اوست و از این حیث هم مخاطب را غافلگیر میکند، آن هم زمانیکه پرداخت به هویت زن ایرانی و نمایش الگویی مناسب از زن موفق ایرانی با زبان هنر مغفول مانده است.
فیلم با سکانسی شلوغ و پر استرس آغار میشود، شهره(مریلا زارعی)در حال تلاش برای رسیدن به پرواز آلمان است اما انگار ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم میدهند تا آنها دیرشان شود؛ شیر آب خراب میشود و فیوز میپرد. مخاطب از همین المانها میتواند بدرستی حدس بزند که آنها نمیتوانند پرواز کنند و این نرفتن مقدمهای است که زندگی آرام و عاشقانه شهره و داریوش را زیر و رو میکند و درست از همین جا،شهره دیگر روی آرامش را نمیبیند.
در ادامه فیلم روایتگر پریشانی و اضطراب شهره و جستجوی او برای سردرآوردن از واقعیت کار داریوش و تلاش برای استعفای او از سازمان هستهای است. فیلم عامدانه از نزدیک شدن به موضوعات امنیتی وسیاسی و تبدیل شدن به یک تریلر هیجان انگیز سیاسی پرهیز میکند با این توجیه که قهرمان داستان شهره است نه داریوش اما مخاطب که امثال داریوش رضایینژاد را قهرمان ملی میداند، انتظار دارد که فیلم به شخصیت او بیشتر نزدیک شود. بررسی کلیت هناس نشان میدهد شخصیت داریوش با بازی ضعیف و نچسب بهروز شعیبی اصلا برای مخاطب به شمایلی از یک شخصیت ملی دوست داشتنی تبدیل نمیشود، شاید اگر در فیلم سکانسهای بیشتری همچون سکانس تعریف دکتر ساقیان از داریوش در کلاس درس وجود داشت، باعث میشد مخاطب اندکی به اهمیت و نقش پررنگ چنین دانشمندان متعهدی در پیشرفت و عزت کشور پی ببرد.
در بعد زندگی شخصی نیز فیلم نمیتواند تصویر ملموس و پررنگی از رابطه شهره و داریوش نشان دهد، مثلا جای سکانسهایی مثل هدیه دادن جعبه خالی انگشتر در سینما خالی است، وقتی زنی برای شوهرش مثل نفس باشد، یادمان بیاید رمز لبتاپ داریوش را، قطعا رابطه گرم و صمیمیتری با او دارد. همچنین نقش آرمیتا که در دنیای واقعی برای مخاطب بسیار شناخته شده و دوست داشتنی است، در فیلم بسیار کمرنگ است، درحالی که فیلمساز میتوانست با نمایش رابطه پدر و دختری داریوش و آرمیتا مخاطب را به شخصیت داریوش نزدیکتر کند.
فیلمساز با محور قرار دادن شهره و اطلاعاتی که درباره او میدهد مثلا آنجا که فرهاد میگوید که شهره شاگرد اول دانشگاه بوده اما حالا به کنج خونه نشستن و نوشتن مقاله و پژوهش عادت کرده، میخواهد بر روی نقش همسری و مادری یک زن ایرانی تاکید کند که با وجود تواناییهای بسیار، خانه و تربیت فرزندش برای او در اولویت است.
در تحلیل نهایی شخصیت شهره برای زن ایرانی ناشناخته نیست و مخاطب میتواند تشویش، اضطراب و تلاشهای او برای حفظ سلامتی همسرش را درک کند، در واقع شهره تا نیمه اول داستان برای مخاطب قابل درک است اما از نیمه دوم داستان یعنی تغییر موضع او و همراه شدن با داریوش مقدمه چینی لازم را برای اقناع مخاطب ندارد و این بخش بیشترین لطمه را به فیلم زده است. فیلمساز با پرداخت دقیقتر و نمایش جزئیات بیشتر باید به خوبی نشان میداد که چگونه شهره با عشق خود همراه میشود و این زن و شوهر درکنار هم برای سربلندی این کشور بهای سنگینی را میپردازند، «داریوش» جان خود را فدا میکند و شهره بر این مصیبت بزرگ صبر میکند. شهره در پایان و بعد از حادثه ترور بازهم به مخاطب نزدیک میشود. گویی شهره در سکانس پایانی در یک دست دستان کوچک آرمیتا را در دست دارد و در دست دیگر دستان مخاطب را، تا آنها را به سوی فردایی روشن ببرد که بهای سنگین آن ریخته شدن خون امثال داریوش است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: هناس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۸۲۲۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴ رمان مریلین رابینسون، نویسنده محبوب داریوش مهرجویی در نمایشگاه کتاب
نشر آموت امسال با بیش از ۱۸۰ عنوان کتاب در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران حضور پیدا کرده است. به گفته یوسف علیخانی مدیر نشر آموت، اینناشر از زمان سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تا دوره جدید این رویداد ۲۰ عنوان جدید منتشر کرده که در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه میشوند.
اما تازهترین آثار این نشر ترجمه ۴ رمان «گیلیاد»، «خانه»، «لیلا» و «خانهداری» از مریلین رابینسون است که با ترجمه مرجان محمدی در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است.
«مریلین رابینسون» متولد ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت آمریکا؛ دکترای زبان انگلیسی را در شهر واشینگتن به پایان برد. او در دانشگاههای بسیاری تدریس کرده است.
نام رابینسون در فهرست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار مجلهی تایم قرار دارد. او در سال ۲۰۱۲ مدال ملی علوم انسانی را از باراک اوباما رئیسجمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد، و در سال ۲۰۱۶ برنده جایزهی ادبی صلح دیتون شد.
رمانهای مریلین رابینسون بیشتر برای اهالی کتاب و کسانیکه هدفشان از خواندن داستان چیزی بیشتر از لذت و سرگرمی است، جذابیت دارد. به گفته تایمز، «مریلین رابینسون نویسندهای بسیار قدرتمند است که میتواند نحوه خواندن ما را تغییر دهد.» از این جهت مخاطب میتواند با اعتماد کامل به داستانهای او آثارش را بخواند و لذت ببرد.
آثار مریلین رابینسون مورد علاقه داریوش مهرجویی بود، مرجان محمدی مترجم این آثار در صفحه مجازیاش به خاطره ای از مهرجویی اشاره کرده که این کارگردان به او گفته است: «سه کتاب «گیلیاد»، «خانه» و «خانهداری» را در بیست روز خوانده و تمام کردم و منتظر ترجمه آثار بعدی این نویسنده هستم.»
چها رمان «گیلیاد»،«خانه»،«لیلا» و «خانهداری» به طور خلاصه برای مخاطب علاقهمند معرفی میشود.
«گیلیاد»؛ کتاب گیلیاد نامههای یک کشیش پیر آیووایی برای پسر هفتسالهاش است. رابینسون در این کتاب داستان سه نسل را از جنگ داخلی تا قرن بیستم تعریف میکند، داستانی دربارهی پدران و پسران و چالشهای معنوی آنها.
«خانه» داستان خانه کشیش رابرت بوتون و فرزندانش را حکایت میکند. گلوری دختر خانواده به خانه برگشته است تا از پدر در حال مرگش مراقبت کند. جک پسر ولخرج و الکلی خانواده پس از سالها غیبت به خانه میآید. کتاب خانه داستان تضاد میان نسلها، عشق، مرگ و ایمان است.
«لیلا»؛ این داستان در مورد زنی بیخانمان به نام لیلا است که پس از سالها آوارگی وارد شهر گیلیاد میشود و کلیسای شهر را تنها پناهگاه خود مییابد. او با قدم گذاشتن به این کلیسا داستانی عاشقانه را رقم میزند.
«خانهداری» داستان در مورد روت و لوسیل، دو خواهر یتیمی است که در شهر نمادین دورافتاده فینگربون در شمالغربی آمریکا بزرگ میشوند. پس از آن که قوم و خویشهای جانشین مادر، آنها را رها میکنند. این دو خواهر تحت مراقبت سیلوی، خاله بیخیال و اسرارآمیزشان قرار میگیرند.
چهار رمان رابینسون به هم پیوسته نیستند و آثاری مستقل هستند که هر کدام داستان مخصوص به خود دارند اما به گفته علیخانی؛ مدیر نشر آموت مخاطبی که میخواهد کتابهای رابینسون را بخواند برای درک و لذت بیشتر این آثار بهتر است به این ترتیب خواندن رمانها را شروع کند؛ خانه، گیلیاد, لیلا و خانهداری.
«مرجان محمدی» مترجم این آثار، متولد ۱۳۴۸ در تهران و دانشآموخته کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی است.
گفتنیست سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تا ۲۹ اردیبهشت از ساعت ۸ تا ۲۰ هر روز پذیرای حضور علاقهمندان است.
خدیجه زمانیان یزدی